توضیحات
کتاب صوتی در کشور مردان: پژواک کودکی در آستانهی فروپاشی
«در کشور مردان» (In the Country of Men)، نخستین رمان برجستهی هشام مطر، نه فقط روایتی از سرگذشت یک پسر نوجوان در لیبیِ دههی ۱۹۷۰ است، بلکه کاوشی در باب آسیبپذیری کودکی در مواجهه با قدرت، سکوت و سایهی سنگین یک دیکتاتوری است. این اثر با زبانی موجز، اما به شدت شاعرانه، دریچهای به دنیای درونی «کامل» میگشاید؛ پسری که در آستانهی بلوغ، شاهد فروپاشی تدریجی دنیای امن خود در زیر یوغ نظام حاکم است.
داستان در طرابلس میگذرد و از منظر اول شخص، یعنی نگاه حساس و در عین حال گیج کامل، روایت میشود. در ظاهر، کامل پسری عادی است که دغدغهاش دوستیها، مدرسه و رؤیاهای سادهی نوجوانی است. اما زیر این سطح، تنشی دائمی وجود دارد که آرامش شهر را مخدوش کرده است؛ تنش ناشی از ناپدید شدن پدرش.
پدر کامل، یک روشنفکر منتقد که به سیاستهای حکومت معمر قذافی معترض است، ناگهان ناپدید میشود. این غیبت، یک حفرهی عظیم در زندگی کامل و مادرش ایجاد میکند. مادر، زنی قوی و تابآور، تلاش میکند تا با حفظ ظواهر، شوالیهی کوچک خود را از حقیقت هولناک حفظ کند. اما سکوت، این نبودنِ پدر، به یک حضور سنگین تبدیل میشود. کامل، کودکی است که در جهانی زندگی میکند که در آن کلمات مجازات دارند، و سکوت، تنها راه بقا است.
مطر به زیبایی نشان میدهد که چگونه سرکوب سیاسی، زندگی خصوصی را نیز میبلعد. در «کشور مردان»، مردانگی و قدرت بهطور معکوس تعریف میشوند. پدر واقعی که نماد تفکر آزاد و شرافت بود، از دسترس خارج شده است. در مقابل، مردانی که قدرت را در دست دارند، تجسمی از تهدید و ترس هستند. کامل، در جستجوی پدر گمشدهاش، ناخواسته وارد این معادلات پیچیدهی سیاسی میشود. هر قدمی که برمیدارد، هر پرسشی که در ذهن میپروراند، او را به سمت درک ماهیت رژیمی میکشاند که سایهاش بر تمام شهر افتاده است.
لحن رمان به شدت مالیخولیایی است. مطر استاد توصیف مکانهایی است که همزمان زیبا و خفقانآورند. شهرهای لیبی در این رمان، نه صرفاً پسزمینهای برای کنشها، بلکه شخصیتی فعال هستند؛ خیابانهایی که میتوانند امنترین پناهگاه یا خطرناکترین تله باشند. عشق مادر به پسر، ستون اصلی داستان است؛ عشقی که خود را در حفظ یک راز و ساختن یک دیوار دفاعی از عادتهای روزمره نشان میدهد. او سعی میکند تا حس تعلق و امنیت را برای کامل زنده نگه دارد، حتی اگر بداند که امنیت مطلق در این شرایط غیرممکن است.
نقطهی عطف داستان زمانی رخ میدهد که کامل به بلوغ فکری نزدیکتر میشود و دیگر نمیتواند با دروغهای سفید یا سکوتهای مصلحتآمیز کنار بیاید. او باید تصمیم بگیرد که چه کسی باشد در غیاب مرجع اصلیاش، پدر. آیا او راه سکوت و انفعال را در پیش میگیرد، یا جرأت میکند تا کلمات ممنوعه را بر زبان آورد؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.